نهضت امام حسین علیه السلام و واقعه عاشورا را میتوان از ابعاد مختلف، بررسی و تحلیل کرد: زمینهها و علل قیام آن حضرت، فلسفه قیام امام حسین علیه السلام و پیامدهای آن در ابعاد اجتماعی سیاسی و فرهنگی، اهمیت عزاداری برای امام حسین علیه السلام و اصحاب فداکار آن حضرت، در نوشته حاضر، تنها به گوشهای از نقش و تاثیر عاشورای حسینی در تربیت دینی پرداخته شده است.
به طور قطع مهمترین نقش عاشورا و قیام اباعبدالله علیه السلام تربیت دینی در ابعاد مختلف و تقویت بنیانهای مذهبی است.
تربیت دینی در مفهوم خاص آن یعنی مجموعه تدابیر و اقدامات سنجیده و منظم تربیتی به منظور پرورش و تقویت ایمان و التزام متربیان به باورها هنجارها و ارزشها، احکام و دستورها، اعمال و مناسک دینی.[1]
به طور کلی برنامهای که تقویت باورهای دینی و التزام عملی به احکام دین را در پی داشته باشد تربیت دینی است. روشهایی که عقل و دل را قانع سازد، عواطف را تحت تاثیر قرار دهد، هما هنگ با فطرت انسان و به دور از سخت گیری و تحکم و تحمیل باشد، در تربیت دینی موثر خواهد بود.
ساختار تربیت دینی به گونهای است که روابط فرد را با خدا با خود و با جامعه سامان داده و به صورت متعادل در میآورد.
تربیت دینی نه فرد محور است و نه جامعه محور، بلکه محور تربیت دینی تهذیب نفس و پرورش توانمندیها و لیاقتهاست. و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه[2] به عبارتی تعلیم مهارت زندگی و راه رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی است. هدف تربیت دینی و اسلامی ساختن انسان شایسته است.
دین اسلام برای تثبیت و ترویج ارزشهای مثبت و اجتناب از ارزشهای منفی، روشهای متنوعی را برگزیده است، روشهایی که در مجموع، منطقی، معقول، عملی، و سهلالوصول است. تعالیم اسلام، اعتقادی صرف یا عملی محض نیست، بلکه تلفیقی از عقیده و عمل است.
از این رو در موارد زیادی در کنار «الذین امنوا» عبارت «عملواالصالحات» آمده تا به پیروان خود بیاموزد لازمه ایمان قلبی، التزام عملی است و مراتب و درجات افراد بر اساس پایبندی عملی و تعهد آنان به احکام دینی سنجیده و ارزشیابی میشود.[3]
در مسئله عاشورا با دو گروه مواجه هستیم که هر دو به ظاهر مسلمان بودهاند ولی یک گروه مومن راستین و پایبند به تعلیم اسلام و گروهی تنها به ظاهر مسلمان و اهل نمازند، ولی در واقع دین را به عنوان وسیله رسیدن به دنیا میخواستند و مصداق این سخن امام حسین علیه السلام بودند که فرمود:
الناس عبید الدنیا والدین لعق علی السنتهم یحوطونه ما درت معایشهم فاذا محصو بالبلا قل الدیان.
یزید عنوان خلیفه مسلمین را یدک میکشید، مراسم اسلامی را به جا میاورد در مسجد حاضر میشد با این همه تحت لوای اسلام و به نام دین بزرگترین جنایت تاریخ را مرتکب شد از آن طرف سید الشهدا علیه السلام و یاران او هستند که بنا بر وظیفه دینی خود به منظور اصلاح انحرافات و کژیها دست به قیام زدند.
امام حسین علیه السلام فرمودند:
و انما خرجت اطلب الصلاح فی امه جدی محمد ارید امر بالمعروف و انهی عن المنکرو اسیر بسیرة جدی و و سیرة ابی علی بن ابی طالب.[4]
از این سخن اباعبدالله علیه السلام استفاده میشود که ارزیابی آن حضرت از جامعه ان روز مسلمین، ارزیابی مثبتی نبوده است. انحرافات به قدری زیاد و اوضاع آن چنان نابسامان بوده که نیاز جدی به اصلاح اموراحساس شده و آن حضرت به همین منظور قیام کردند.
اگر اعمال مسلمانان آن دوره را از منظر دینی نگریسته در ترازوی قرآن و سنت بگذاریم و نیز از منظر برون دینی و با معیارهای انسانی بسنجیم به راحتی میتوان تطابق اعمال آنها را با ملاکهای مسلمانی و انسانی ارزیابی کرد.
حادثه عاشورا را میتوان با توجه به پیامدهای آن در طول تاریخ به ویژه نقش تربیتی آن مورد بررسی قرار داد.
عاشورا از یک نگاه، صحنه تقابل حق و باطل، اسلام و کفر و زشتیها و زیباییهاست.
اگر کسی بخواهد تجسم ارزشهای مثبت و منفی را از نگاه قرآن مشاهده کند با نگاه به عاشورا میسر خواهد بود.
در واقعه عاشورا، با توجه به پیآمدهای ارزشمند آن، حقیقتاً یک مکتب تربیتی با ویژگیهای منحصر به فرد خود، جلوهگر است.
کمتر حادثهای را میتوان سراغ داشت که همانند عاشورا به یک جریان مستمر تبدیل شده باشد، جریانی که در هر دورهای از تاریخ بدون عوض شدن ماهیت آن با انجام مراسم و شعایر ویژهای پویایی و اثرگذاری تاریخی خود را حفظ کرده و از طریق مراسم ویژه عزاداری در مساجد و تکایا و منازل، گویندگان و مبلغان فرصت یابند تا احکام و تعالیم دینی را به علاقهمندان و مومنان بیان کنند.
تربیت دینی به معنای خاص آن یعنی آموزش قرآن، آشنایی با احکام فقهی، یادگیری دعاها و اذکار، تقویت باورهای مذهبی و گسترش معنویت بیش از همه جا و همه وقت در مناسبتهایی است که به نام اباعبدالله علیه السلام و بزرگداشت عاشورا صورت میگیرد.
حضور گسترده شیعیان و محبان حضرت سیدالشهدا علیه السلام در ایام عزاداری فرصت گرانبهایی است برای، بیان احکام، تفسیر قرآن و تاریخ اسلام. از همین طریق است که مردم به تدریج با مفاهیم دینی آشنا شده و به شکلی عمیق تأثیر میپذیرند.
آمار دقیقی از شمار مجالسی که هر ساله به یاد اباعبدالله علیه السلام و شهیدان کربلا برگزار میشود در دست نیست. آن چه در تاریخ از این نوع مجالس و مراسم یاد شده مربوط به دورههایی است که به صورت علنی و رسمی و با تعطیلی کسب و کار و به طور دسته جمعی و گسترده بوده است. احمد معزالدوله در سال 352 ه ق فرمان برپایی مراسم عزاداری را صادر کرد.[5]
در دوران صفویه مراسم عزاداری از هر نظر گسترده شد و به جای دهه محرم تا پایان ماه صفر تداوم یافت. در دوران زندیه و قاجار نیز این مراسم پرشور برپا میشد تنها در دوره رضا خان از برگزاری مجالس رو ضه جلوگیری شد. علاوه بر ایران در سایر کشورها، به ویژه در عراق، لبنان، اردن، هند و پاکستان، آسیای مرکزی، جنوب شرق آسیا، آفریقا و برخی کشورهای اروپایی مراسم سوگواری اباعبدالله برپا میشود.
تربیت دینی دارای دو جنبه است: ایجابی و سلبی. در بعد ایجابی شخص دیندار خود را موظف به انجام مناسک دینی و اعمال شایسته میداند. تربیت یافته دین، مطابق با عقاید خود التزام عملی دارد در انجام وظایف دینی سهلانگاری نمیکند عملاً نشان میدهد که به احکام دینی خود پایبندی دارد در بعد سلبی نیز از محرمات پرهیز میکند.
به عبارتی اهل تقواست چه در بعد عملی و چه در بعد اجتنابی نقش عاشورا در امر تربیت دینی از هر دو جهت است. پیروان سید الشهدا علیه السلام و عزاداران آن حضرت با اقتدای به آن حضرت در هر دو بعد به آن حضرت اقتدا کرده و میکنند در میان عاشقان و دوستداران آن حضرت در طول سال به ویژه ایام عزاداری شاهدیم که چگونه عزاداران با تأسی به آن حضرت دینداری و پایبندی خود را به شعایر دینی نشان میدهند شاهد برپایی نمازهای جماعت، تشکیل جلسات دینی و بیان احکام و تعالیم هستیم. فرهنگ عاشورا دقیقاً مقابل اباحیگری است که متأسفانه برخی بابرداشت نادرست از امامت، شفاعت و حادثه عظیم کربلا به دنبال آن هستند.
بعد دیگر درسآموزی از عاشورا که به صورت عینی شاهد آن هستیم نقش عاشورا در کاهش جرم و جنایت به ویژه در ایام ویژه عزاداری و محرم و صفر است. مردم مسلمان ایران حتی مجالس عقد و عروسی و شادی خود را تعطیل میکنند.
از امام حسین نقل شده که فرمودند:
فلکم فی اسوه؛
لازم است از من الگوگیری کنید.[6]
میدانیم که از عوامل موثر در تربیت وجود الگو و سر مشقی است که افراد با نگاه به او و مطالعه رفتارش سعی کنند رفتارهای خود را با او منطبق ساخته و شخصیتش را معیار تغییرات قرار دهند.
الگو به دلیل محسوس بودن، و صورت واقعی گرفتن ارزشها در وجود او نقش به سزا و سازندهای بر افراد دارد.
در قرآن کریم اهمیت این موضوع مورد توجه قرار گرفته است و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ابراهیم علیه السلام، مومنان، آسیه و مریم به عنوان الگوی مومنان معرفی شدهاند:
Gلکم فی رسول الله اسوة حسنه لمن کان یوجوا الله والیوم الآخر (احزاب/21)
ابراهیم و مومنان همگام با او به عنوان الگوی مومنان معرفی شده است:
Gقَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ[7]
در عرصههای دیگر آسیه همسر فرعون، مریم مادر عیسی به عنوان الگوی مومنان در استقامت برتوحید و عبادت و حفظ عفت و حجاب معرفی شدهاند:
Gوَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ، وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتی أَحْصَنَتْ فَرْجَها[8]
عاشورا از بعد الگو پردازی برای تمامی مسلمانان و بلکه آزادی خواهان در اوج قرار دارد. در هر زمینهای الگوهای شایسته وجود دارند.
اگر اسلام و جامعه اسلامی در شرایطی قرار بگیرد که لازم باشد برای حفظ ارزشها و بقای اسلام فداکاری کنند عاشورا الگوی مناسبی خواهد بود.
آنان که در تاریخ اسلام با کمبود عده در برابر ستمگران قد علم کرده و ظلم ستیزی را در غربت و تنهایی پیشه خود ساختند با الگو گیری از ابا عبدالله علیه السلام است آنان که برای حفظ اسلام و ارزشها نه تنها خود راه جهادو شهادت را برگزیدند بلکه حاضر شدند فرزندان و برادران و عزیزان خود را تقدیم راه حق کنند بدون شک از عاشورا درس گرفته اند آنان که با علم به اسارت و تحمل سختیها دست به قیام زده و تنهای خود را اسیر کردند ولی از شرف و عزت خود ذرهای کوتاه نیامدند از عاشورا الگو گرفتهاند.
جوانان و نوجوانانی که به لذات زود گذر دنیا پشت کرده و در راه حق جهادو شهادت را برگزیدند با الگو گیری از عاشورا و علی اکبرو قاسم بن حسن بوده است. مادران و خواهران با الگو گیری از زینب3 بر مصایبی که بر آنان وارد شده صبر پیشه ساخته وپیام شهیدان را به نسلهای بعد منتقل ساختند.
سید الشهدا با فرزندان و برادران و یارانش به همگان و به ویژه شیعیان راه جهاد و شهادت را آموخت و همان طور که خود فرمود الگوی پیروانش است.
در بین همه فضایل اخلاقی و تربیتی امام حسین بر روی «عزت» و تن ندادن به ذلت پیش از همه صفات و فضایل دیگر تاکید شده است و به تعبیر شهید مطهری: «عزت» کلید شخصیت امام حسین است[9].
این کلام حماسی امام حسین علیه السلام را همه در خاطر دارند که در پاسخ به پیشنهاد عبید الله بن زیاد مبنی بر بیعت آن حضرت با یزید فرمود:
الاوان الدعی بن الدعی قدر کزنی بین اثنتین بین السلة و الذله و هیهات منا الذله. [10]
آگاه باشید که این فرومایه (ابن زیاد ) فرزند فرومایه، مرا بین دوراهی شمشیر و ذلت قرار داده است و از ما بعید است که زیر بار ذلت برویم.
و یا در روز عاشورا، وقتی که «قیس بن اشعث» به آن حضرت گفت: «ای حسین، چرا با پسر عمویت (یزید) بیعت نمیکنی؟» آن حضرت فرمود:
لا والله لا اعطیهم بیدی اعطاء الذلیل و لا قراقرار البعید[11]
نه به خداسوگند دست ذلت در دست آنان نمیگذارم و مانند بردگان، فرمانبردارشان نخواهم شد.
و نیزدر پاسخ یکی از بستگانش که آرزو میکرد امام تن به بیعت دهد فرمود:
والله لا اعطی الدنیة عن نفسی ابداً. [12]
و در پاسخ برادرش محمد حنفیه که پیشنهاد داد در شهر معینی اقامت نکند تا جانش در امان باشد فرمود:
یا اخی لولم یکن فی الدنیا ملجا و لا ما وی لما بایعت یزیدبن معاویه؛
ای برادرم اگر درتمام دنیای وسیع هیچ پناهگاه و ماوایی نباشد باز هم با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد. [13]
مردم مدینه از برخوردهای معاویه و پسرش یزید آگاه بودند با این وجود تا پیش از واقعه عاشورا حکومت ننگین یزید را تحمل میکردند پس از واقعه عاشورا انگیزه مبارزه با حکومت وقت در آنان تقویت شد و از این رو علیه یزید شورش کردند این حرکت عزت مندانه بدون شک با درس گرفتن از نهضت عاشورا بود تا بدین وسیله خود را از حقارت و پستی رهایی بخشند.
پس از مردم مدینه مردم کوفه دست به قیام زدند و به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی، خود را توابین نامیدند زیرا تنها گذاشتن فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله از نظر آنان گناهی بود که باید از آن توبه میکردند و توبه از آن قیام علیه حکومت وقت بود.
سلسله قیامهای شیعی یکی پس از دیگری با الهام از عاشورا در طول تاریخ شکل میگرفت و هدف تمامی آنها رهایی از سلطه ستمگران وذلت ستیزی بوده است. در دوران معاصر خود شاهد بودیم که مردم مسلمان ایران با الگو قرار دادن نهضت امام حسین علیه السلام مبارزه خود را بر ضد حکومت سلطنتی و استبدادی شروع کردند و با الهام از عاشورا آن را تداوم بخشیده و به پیروزی رساندند. از شعارهای اصلی مردم در راه پیماییهای خود در سال 1357 این جمله امام حسین بود:
هیهات منا الذله.
از موضعگیریهای عزت مندانه امام حسین در عاشورا باید بیاموزیم که پیام عاشورا منحصر در عزاداری و صرفا در گریه کردن و مجلس بر پا کرد ن نیست و نباید به نهضت آن حضرت تنها جلوه عاطفی بخشید. از بعد سیاسی آن نیز نباید غافل بود. حسین بن علی علیه السلام به ما آموخت که برای حفظ عزت و شرف از ایثار مال و جان و فرزندان دریغ نورزیم و در مبارزه با ظالمان هراسی به خود را ه ندهیم رمز ماندگاری عاشورا و هراس مستبدان از بعد عزت مداری و ذلت ستیزی عاشورای حسینی است.
از نظر قرآن و روایات صبر بر ناملایمات و تحمل سختیها از مهمترین نشانههای ایمان است. قرآن به کسانی که در برابر سختیها تنها خدارا یاد میکنند به عنوان صابران بشارت داده. [14]
کدام شیعه است که مصیبتی بر او وارد شود و یاد عاشورا او را تسکین ندهد؟ کدام مادر است که با از دست دادن فرزندانش با الگو گیری از زینب مصیبت وارده را تحمل نکند؟ کدام پدر است که با از دست دادن فرزندش به ویژه اگر در راه اعتلای دین به شهادت رسیده باشد با الگو گیری از صبر حسین بر شهادت جوانانش سختی فراق از فرزند را تحمل نکند و کدام خواهر است که از زینب درس نگیرد که بر غم جانکاه برادرش حسین و فرزندان برادرش و جوانانش اسوه صبر و مقاومت شد. در طول انقلاب و سالیان دفاع مقدس شاهد بودیم که بیان تاریخ عاشورا جه نقش آرا مش بخشی بر عواطف و احساسات بازماندگان شهدا داشت.
یکی از نشانههای دینداری انفاق از مال خود در راه خیر و احسان و اطعام به دیگران است. قران کریم در موارد زیادی در کنار عبادت و برپا داشتن نماز از انفاق مال در راه خدا سخن به میان آورده این قرینه سازی حکایت از اهمیت اتفاق دارد. آمدن نماز
و زکات یا نماز و انفاق در کنار یکدیگر گویای آن است که فرد، دینداری خود را
در دو عرصه باید به اثبات برساند از نظر اعتقادی روحیه تسلیم و تعبد در برابر خدا
و دستورات او داشته باشد و از نظر عملی نسبت به بندگان خداوند دلسوز و به
فکر دستگیری از آنها باشد، خود را شریک غم آنها بداند اگر دقت کرده باشیم
در کنار عبادات مهم تامین نیازمندیهای نیازمندان مورد توجه قرار گرفته است پس
از اتمام ماه رمضان هر مسلمانی موظف است به فکر مساکین نیز بوده و مقداری از مال خود را به عنوان زکات فطره از طرف خود و کسانی که نان خور او هستند به فقرا تقدیم میکند.
حج گزار موظف است قربانی کرده بخشی از آن را به نیازمندان اختصاص دهد:
G... واطعموا القانع والمعتر...F؛[15]
و به تهیدست قناعت پیشه و مستمندی که به انتظار بخشش نزد شما آید از آن غذا دهید.
بخشی ازمال را در صورت رسیدن به حد نصاب به عنوان زکات یا خمس به نیازمندان و ترمیم کاستیهای جامعه اسلامی اختصاص دهد علاوه بر آن در برخی خطاها کفارههایی پیش بینی شده که در جهت رسیدگی به فقرا است مانند کقاره قسم، نذر و...
حال بیایید این بخش از احکام دین را در مناسبتهای مختلف در بین عزاداران و علاقه مندان به اباعبدالله ملاحظه کنیم.
عاشورا از این جهت نیز در تقویت ارزشهای دینی نقش شایان توجهی داشته است.
افراد زیادی هستند که به خاطر سید الشهدا و سایر شهیدان کربلا با رضایت مندی و طیب خاطر در مجالس و محافل اطعام میکنند به منازل نیازمندان میبرند و حقیقتا مراسم عزاداری تا حدودی وسیلهای برای توزیع ثروت و پر کردن خلاء بین اغنیا و فقرا شده این مسئله بعد اجتماعی و اخلاقی نیز پیدا کرده زیرا در چنین مراسمی اغنیا و فقرا کنار یکدیگر قرار گرفته و مرزهای کاذب از میان برداشته میشود بعد دیگر آن اطلاع دینداران از مشکلات اجتماعی و اقتصادی است در بسیاری از این مجالس برای ساخت یا تعمیر اماکن مذهبی تامین مایحتاج نیازمندان کمکهای جمع آوری میشود. چه بسا افرادی در همین مجالس انگیزههای مذهبی آنان تحریک شده و در صدد ادای حقوق مالی ازقبیل خمس زکات و... برآیند
نقش عاشورا در تقویت انگیزههای دینی درجهت انفاق، اطعام، دستگیری از نیازمندان، رسیدگی به امور گرفتاران بسیار برجسته و چشمگیر است.
شهادتطلبی وحاضر شدن برای فداکردن جان خود از آثار برجسته عاشورا است. شهادت حسین علیه السلام به واسطه شخصیت عالیقدرش به واسطه شهادت قهرمانانهاش مالک قلبها و احساسات صدها میلیون انسان است اگر کسانی که بر این حزن عظیم و گرانقدر احساسی و روحی گمارده شدند یعنی رهبران مذهبی بتوانند از این مخزن عظیم در جهت هم شکل دادن و هم رنگ کردن و هم احساس کردن روحها با روح عظیم حسین بهره برداری صحیح کنند، جهان اصلاح خواهد شد.
درس دیگری که باید جامعه بگیرد این است که به هر حال باز هم در جامعه زمینههایی که شهادت را، شهادت کند پیدا میشود. از این نظر باید عمل قهرمانانه شهدا از آن جهت که به او تعلق دارد و یک عمل آگاهانه و انتخاب شده است و به او تحمیل نشده است بازگو شود و احساسات مردم شکل و رنگ و احساس آن شهید را بگیرد. اینجاست که میگوییم: (گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او وموافقت با نشاط او وحرکت در موج او است[16].)
امام حسین از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین نقل کرد:
ان الله تعالی... یحب... معالی الامور و یکره سفسا فها. [17]
خداوند کارهای بزرگ و مرتفع را دوست میدارد و از چیزهای پست بدش میآید.
امام حسین علیه السلام درد جامعه اسلامی را خمودی و بیتفاوتی میدانست. اولین اثر قیام آن حضرت خروج جامعه آن روز از رخوت و رکود بود قیامهایی که پس از عاشورا صورت گرفت دلیل این مسئله است.
تاثیردیگری که عاشورا بر دوستان و شیعیان سید الشهدا داشته است. جهت دهی به عواطف و احساسات درمسیر صحیح {است} و این موضوع (حادثه عاشورا) برای صیقل دادن احساسات اسلامی و انسانی است اما به شرط اینکه ما این را درست درک بکنیم[18]. نقش عاشورا را در تربیت اخلاقی و تقویت و ترویج اخلاقیات نباید نادیده گرفت به برکت عاشوارو مراسم عزاداری مردم بسیاری از کدورتها را فراموش میکنند، کینهها و دشمنیهای زیادی به دوستی تبدیل میشود روحیه رفق و مدارا و آسان گیری بین افراد بوجود میآید.
قرآن کریم ترس از غیر خدا را عامل بدبختی و شکست میداند و یژگی انبیا را در شهامت و نترسیدن از غیر خدا دانسته است:
Gالذین یبلغون رسالات الله و یخشونه ولا تخشون احدا لا اللهF. [19]
عامل اصلی امیدواری و قاطعیت انبیاء در برابر دشمنان عنود و لجوج خود عدم ترس از غیر خدا بوده است.
از آثار مهم نهضت ابا عبدالله در میان شیعیان و پیروانش ایجاد روحیه شهادت و شجاعت در برابر ظالمان است به قول شهید مطهری: بعضی از پدیدههای اجتماعی روح اجتماع را تاریک و کدر میکند ترس و رعب در جامعه به وجود میآورد به اجتماع حالت بردگی واسارت میدهد. ولی یک سلسله پدیدههای اجتماعی است که به اجتماع صفا میدهد، نورانیت میدهد، ترس اجتماع رامی ریزد احساس بردگی و اسارت را از او میگیرد، جرات و شهامت به او میدهد. بعد از شهادت امام حسین یک چنین حالتی بوجود آمد یک رونقی در اسلام پیدا شد این اثر در اجتماع از آن جهت بود که امام حسین علیه السلام با حرکات قهرمانانه خود روح مردم مسلمان را زنده کرد[20].
چه بسا افراد ظاهر بینی در جامعه اسلامی دوران حسین بن علی علیه السلام وجود مظاهر
و مراسم تو خالی اسلامی را ملاک اسلامی بودن جامعه میدانستند. قرائت قرآن به اشکال مختلف وجود داشت، نماز جمعه و جماعت در بلاد اسلامی برگزار میشد
نقل حدیث از رسول خدا صلی الله علیه و آله و صحابه در محافل و مجالس رایج بود مراسم حج
هر ساله باشکوه برگزار میشد. برای ظاهر بینان و مقدس مابان کم و کاستی وجود نداشت در آن شرایط تنها حسین بن علی علیه السلام و عده معدودی از عمق مسایل
آگاهی داشته و مشاهده میکردند که به حق عمل نمیشود و جاهلیت در حال بازگشت است، تحریف معنوی قرآن و جعل حدیث مسیر دین را منحرف کرده است آن حضرت فرمود:
الا ترون ان الحق لا یعمل به وان الباطل لا یتناهی عنه.
مردم در برابر بیعدالتی و حق پوشی بیتفاوت و ساکت بودند. سید الشهدا به مسلمانان آموخت که به ظاهر قضا یا اکتفا نکنند آن چه مهم است محتوای دین است و نه پوسته ظاهری آن و پیروان آن در طول تاریخ آموختند که در برابر مستبدان و قلدران قد علم کنند گرچه آنان مدعی خلافت رسول الله صلی الله علیه و آله مدعی حاکم اسلامی باشند. به شیعیانش آموخت خواب راحت را از حکام جور بگیرند. سخن را با نقل جملاتی از شهید مطهری به پایان میبریم:
حسین بن علی خونها را به جوش آورد، غیرتها را تحریک کرد عشق و ایده آل به مردم داد حسین استغنا در مردم بوجود آورد درس صبر و تحمل و بردباری و مقاومت و ایستادگی در مقابل شداید به مردم داد، ترس را ریخت[21].
میگویند، نادر در یکی از جنگهایش سربازی را دید که فوق العاده دلیر بود. روزی اورا خواست و گفت تو با این شجاعت، آن روزی که افاغنه به اصفهان حمله کردند، غرت کردند و کشتند کجا بودی؟ گفت من اصفهان بودم. گفت تو اصفهان بودی و افاغنه آمدند و آن همه جنایت کردند؟ گفت بله بودم. گفت پس آن روز شجاعتت کجا بود؟ گفت آن روز نادری نبود. مقداری از شجاعتی که امروز من دارم از روحیه نادر دارم تو را که میبینم غیرت من تحریک میشود. شجاع و دلیر و دلاور میشوم. [22]
این است که هر کس که میخواست در مقابل ظلم قیام بکند، شعارش «یالثارات الحسین علیه السلام» بود [23].
امروز هم امام حسین یک سوژه بزرگ است سوژهای برای امر به معروف و نهی از منکر، برای اقامه نماز، برای نمونه کردن اسلام، برای اینکه احساسات و عواطف عالیه اسلامی در وجود ما احیا بشود[24]
[1]. تربیت اسلامی، کتاب ششم از مرکز مطالعات تربیت اسلامی ویژه آسیبشناسی تربیت دینی اول، 938 دیباچه ص7.
[2]. جمعه، آیه2.
[3]. به عنوان نمونه ر.ک: بقره، آیات 25، 82 و277؛ آلعمران، آیه57؛ نساء، آیات 57 ، 124 و 173؛ مائده، آیات 9 و 93؛ انعام، آیه132؛ اعراف، آیات 42 و 153؛ یونس، آیات 4 و 9؛ هود، آیات 11 و 23؛ رعد، آیه29 و...
[4]. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، م ت 588، ج3، ص241، تحقیق لجنه اساتذه النجف الاشرف، 1376 ه ق.
[5]. آل بویه نخستین سلسبه قدرتمند شیعه، صفحه 247 ؛ مرأت الجنان
[6]. کلمات الامام الحسین علیه السلام، معهد تحقیقات باقر العلوم علیه السلام، منظمه الاعلام الاسلامی، ص361، چاپ سوم 1416؛ سید مرتضی عسکری، معالم المدرستین، ج3، ص72.
[7]. ممتحنه /4.
[8]. تحریم /11و 12.
[9]. مطهری، فلسفه اخلاق، صفحه 62، نشر 15 خرداد، چهارم، 1362.
[10]. الاحتجاج، طبرسی، احمد بن، بحار الانوار، 45، 84، ج 2، ص 24، منشورات دارالنعمان.
[11]. وقعة الطف لابی فحنف، ص 152، تحقیق یوسفی القروی، محمد هادی، موسسة النشر الاسلامی.
[12]. اللهنوف فی قتلی الطفوف، ص 50، سید بن طاووس، ؛ ترجمه عباس عزیزی، انتشارات صلاة، دوم، 1381)
[13]. سخنان حسین بن علی علیه السلام از مدینه تا کربلا، محمد صادق نجمی، ص 32، دفتر انتشارات اسلامی، سوم 1362.
[14]. 2/ 153.
[15]. حج/36
[16]. قیام و انقلاب مهدی، ص 120و 121.
[17]. النوادر، قطب الدین راوندی، ضیاء الدین ابی الرضا فضل بن علی الحسنی م ت 571، تحقیق سعید رضا علیعسکری، دارالحدیث، اول، 1407؛ بحارالاتنوار، ج 47 ص 323
[18]. حماسه حسینی ج 1، ص 131.
[19]. احزاب. / 39.
[20]. حماسه حسینی ج 1، ص 164.
[21]. حماسه حسینی، ج 1، ص173.
[22]. حماسه حسینی، ج1، ص 174.
[23]. مسند الامام الرضا، ج1، ص 148 و عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 299.
[24]. حماسه حسینی، ج1، ص175.